شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
شب یلدا مبارک
شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
جهان را سر به سر شادی و عشرت در گرفته
یه دستم قاچ! هندونه
یه دستم نار! دردونه
که او مست از می و ما را ، دو نرگس کرده دیوونه
شب یلدا مبارک
شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
جهان را سر به سر شادی و عشرت در گرفته
یه دستم قاچ! هندونه
یه دستم نار! دردونه
که او مست از می و ما را ، دو نرگس کرده دیوونه
محسن شیخی
شاعر تو را دید و غم خود باز یادش رفت
شعر کبوتر با کبوتر باز .... یادش رفت
پرواز گیسوی رهایت را کبوتر دید
شرمنده شد از کار خود ، پرواز یادش رفت
چشمان تو مانند دریایی جدا از هم
موسی تو را وقتی که دید اعجاز یادش رفت
عطر تنت خوش بو تر از باغ ارم ... حافظ
با عطر تو مجنون شد و شیراز یادش رفت
حتی بنان از دوریت دلتنگ و محزون است
بغضی گلویش را گرفت .... آواز یادش رفت
حامد عسکری
تو را هر قدر عطر یاس و ابریشم بغل کرده
مرا صدها برابر غصه و ماتم بغل کرده
چه ذوقی می کند انگشترم هربار میبیند
عقیقی که برآن نام تو را کندم بغل کرده
چنان بر روی صورت ریختی موی پریشان را
که گویی ماه را یک هاله مبهم بغل کرده
لبت را می مکی با شیطنت انگار درباران
تمشکی سرخ را نمناکی شبنم بغل کرده
دلیل چاک پشت پیرهن شاید همین باشد: