بیتی است فقط قصیده ی عشق و وفا
جلیل صفربیگی
بیتی است فقط قصیده ی عشق و وفا
دستان تو هر دو مصرع این بیت اند
جلیل صفربیگی
بیتی است فقط قصیده ی عشق و وفا
دستان تو هر دو مصرع این بیت اند
شعری برای خوزستان
از جلیل صفربیگی
رودی زخمی که در نمک غوطه ور است
خاک تلخی که حاصلش نی شکر است
نخلی بی سر که ریشه در خون دارد
چاه نفتی که در خودش شعله ور است
جلیل صفربیگی
گفتیم چقدر چوب باور بخوریم
حرص پدر و غصه ی مادر بخوریم
ربطی نه به گرگ دارد این قصه نه چاه
مجبور شدیم تا برادر بخوریم
جلیل صفربیگی
مادر که کسی به فکر فردایش نیست
یک ذره امید توی رویایش نیست
هر روز نگاه می کنم جز زیلو
یک تکه بهشت زیر پاهایش نیست
جلیل صفربیگی
پرواز/ چه لذتي دارد
وقتي / زنبور كارگري باشي
كه نتواني / عاشق ملكه بشوي؟
جلیل صفر بیگی
خورشيد / هر روز
ديرتر ازپدرم بيدار ميشود
اما
زودتر از او به خانه بر ميگردد
**
پشت سر من
خواهران و برادرانم
دنبال چيزي براي خوردن
لوکوموتيوي / با 5 واگن خالي
هر لحظه
ممکن است / از ريل خارج شويم
جلیل صفربیگی
بيچاره چاقوي آشپز خانه ما
در تمام عمرش
فقط پياز و سيب زميني پوست کنده
و مهيج ترين صحنه زندگياش
بريــــدن چند تکه کالباس است
گوشه آشپزخانه
در آرزوي بوسيـــدن گلوي گاوي نر
قوچي وحشي
يا دست کم
مرغ پا کوتاه زهوار در رفتــــهاي
ميپوسد
جلیل صفربیگی
ولنتاین بر همه عاشقان دنیا مبارک
تيک / دوستت دارم / تاک / دوستت دارم
تيک / دوستت دارم /تاک / دوستت دارم
تيک تاک / تيک تاک / دوستت دارم
دوستت دارم / درمن / بمب ساعتي کار گذاشته اي
یک عمر پس انداز پدر ، تردید است
چیزی که نیندوخته ایم امید است
صندوقچه ی جواهرات مادر
جفتی صدف ، پر آب مروارید است
جلیل صفر بیگی
آتش
از تني به تني ديگر
اينجا هر روز المپيک است
يکي اين مشعل را از ايلام بگيرد
*به مناسبت خودسوزی های مکرر هموطنان ایلامی
و همچنین آتش گرفتن همیشگی جنگل های ایلام
جلیل صفر بیگی
خبر چون سیل دنیا را گرفته
که دارا رفته سارا را گرفته
خودم را دار خواهم زد یقینا
دلم تصمیم کبری را گرفته
با تشکر از http://www.bame-aseman.blogfa.com
جلیل صفر بیگی
عمریست شبانه روز لبهایت را...
لب باز نکن! هنوز لبهایت را ...
نه! سیر نمی شوم به چندین بوسه
بر روی لبم بدوز لبهایت را!
جلیل صفر بیگی
طفلک پسرم باز مجابش کردم
بی شام به زور قصه خوابش کردم
ناگاه کبوتری به خوابش آمد
ناچار گرفتم و کبابش کردم
جلیل صفربیگی
سیگاری نیستم
.
لنگه های چوبی در حیاطمان
گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند
محکمند !
خوش به حالشان
که لنگه ی همند .....
جلیل صفر بیگی