سر کوه بلند خش خش کنم من
شعرهای مادربزرگ
سر کوه بلند خش خش کنم من
کنار دلبرم "کش" "مش" کنم من
اگر "کشمش" نباشه گوشت کفتر
خدا قسمت کنه چار بوس دختر
شعرهای مادربزرگ
سر کوه بلند خش خش کنم من
کنار دلبرم "کش" "مش" کنم من
اگر "کشمش" نباشه گوشت کفتر
خدا قسمت کنه چار بوس دختر
زنان سرزمین من!
این یک داستان نیست!
دخترا بیاین!
از این خرماهای درخت "ناخن عروس " بخورین تا بختتون زودی باز شه!
- درختی که به خاطر دراز بودن خرماش این اسم رو روش گذاشته بودن-
این حرف رو بی بی سلطان گفت
زن مهربونی که هیچ وقت خنده شوهرش رو ندید!
علی کمدی!
مردی با هیکلی به اندازه کمد که از در به زور رد میشد!
از سر کار که بر میگشت بچه ها شانس میاوردن که جلوش سبز نشن
و زنش هم اگه دیر سبز میشد کتکه رو خورده بود!
زودی بلند میشد و آخ هم نمی گفت
اما یه روز خورد و دیگه هم
بلند نشد!
بی بی سلطان میدونست که چرا به اون درخت میگن درخت " ناخن عروس"
خوب هم می دونست که چرا به شوهرش میگن " علی کمدی"
اما هیچ وقت ندونست که چرا به خودش میگن "بی بی سلطان"
و ندونسته هم از دنیا رفت!
روحش شاد
شعر های مادربزرگ
ننگی اگر کشم ، ننگ نگار است چوبی اگر خورم ، چوب چنار است!
شعرهای مادربزرگ
چه کم طالع بدی که مادرت مرد تو را دادند به دایه ، دایه هم مرد
تو را دادند ز شیر بز قناعت ز اقبالت بز و بزغاله هم مرد!
شعرهای مادربزرگ
به سال 1306 هجری شمسی همزمان با ورود اتومبیل و ساخت سینما در ایران و ثبت اولین طلاق توسط یک دختر آزاده! سروده شد
گوجه فرنگی با نمک جفت شده دختر چمچی تو ماشین گم شده
یالّا طلاقم بده نصف اثاثم بده
میخوام برم سینما با پیرهن شب نما