شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
شب یلدا مبارک
شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
جهان را سر به سر شادی و عشرت در گرفته
یه دستم قاچ! هندونه
یه دستم نار! دردونه
که او مست از می و ما را ، دو نرگس کرده دیوونه
شب یلدا مبارک
شب یلدا به زیر کرسی گرمی نشسته
جهان را سر به سر شادی و عشرت در گرفته
یه دستم قاچ! هندونه
یه دستم نار! دردونه
که او مست از می و ما را ، دو نرگس کرده دیوونه
خاك جواني من
حسرت ها
به سرعت ثانيه ها مي رويند
سرمشق تازه ای برای من
می نوشت!
بابا با گل آمد!
بابا مامان را بوسید!
چه خوش است وقت رفتن نگاهی پشت سر انداختن
نه از هول حلیم و دیگ آش سر به زیر پای خود انداختن!
هوای شهر ما خالی از نسیم نیست اما تو هم بیا ، تا که طوفان به پا کنیم!
"میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ایست’"
بعضی چه ساده می گذرند و بعضی
چه آسوده می مانند
امروز هم گذشت و
من ماندم
تو گذشتی
( داخل گیومه از زنده یاد فروغ فرخزاد)
ای زمان
ای تاریخ
که انسانها را به سوی چراگاه سرنوشت
رهسپار می کنی
دیگر گوسفندت نخواهم بود!