زنده یا قیصر امین پور

دردهاي من جامه نيستند،

تا ز تن در آورم

چامه و چكامه نيستند،

تا به رشته سخن در آورم

نعره نيستند،

تا ز ناي جان بر آورم

دردهاي من نگفتني ست

دردهاي من گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست

درد مردم زمانه است

مردمي كه كفش هايشان درد مي كند

مردمي كه چين پوستينشان

مردمي كه رنگ روي آستينشان

مردمي كه نام هايشان

جلوه كهنه شناسنامه هايشان

درد مي كند

من ولي تمام استخوان بودنم

لحظه هاي ساده سرودنم

درد مي كند.