زنده یاد حسین پناهی

نیم ساعت پیش،

خدا را دیدم

که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش 

سرفه کنان

در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،

آواز که خواند تازه فهمیدم

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام.