سایه های تو و من

روزگاری است غریبانه به هم مینگرند،

نه به افسون نگاهی دل خود می سپرند

و نه از دوست عبث می گذرند،

سایه ها خوشبخت اند کینه را در دلشان راهی نیست

عشق  های  من وتو هر دو  افسانه این  سنگ و سبوست

 من غریبانه به خوشبختی خود مینگرم

 وتو غمگین تر از آنی که مرا شاد کنی.

هر دو همزاد همیم،

 هردو همزاد غمیم