کلاه قرمزی و هاله نور
کلا قرمزی کجا میری
میگن به آمریکا میری
همش به سیر و سفری
دور از جونت در به دری
اون هفته ای کوبا بودی
بعدش ونزوئلا بودی
فردا نیویورکی میشی
پشمی بودی، کرکی میشی
سوار طیاره میشی
رفت نیویورک با هیئتش
صد آفرین به همتش
هواپیما تو باند نشست
آقا کمربندشو بست
گفتن نبندینش حالا
باید می بستین اون بالا
این واسه ی ایمنیه
حالا دیگه بی معنیه
این مال وقت پروازه
ببین مال همه وازه
طرف نگاه کرد به همه
دیگه نگفت یک کلمه
با هوش سرشار خودش
شکر خدا حالیش شدش
باز کردش و گفت یاعلی
پاشد ز روی صندلی
تا پلکون آماده شد
کلاقرمزی پیاده شد
شیش تا بادیگارد از جلو
شیش تا عقب، بدو بدو
چهارتا وزیر چسبیده بش
با هم به حال کشمکش
تو این هیر و ویر یه آخوند
خودش رو اون وسط چپوند
سکیوریتی خیلی زیاد
ردیف ردیف پلیس میاد
چونکه مبادا دشمناش
حسابو صاف کنن باهاش
تفنگی آتیش بکنن
جان. اف. کندیش بکنن
آخه اونم اینجوری بود
یعنی رئیس جمهوری بود
اونم قُرُم قُرُم میکرد
همش اتم اتم میکرد
پس نباید غافل باشن
شریک اون قاتل باشن
سکیوریتی خیلی شدید
طرف میونش ناپدید
پلیسای گردن کلفت
سلام دادن دوجفت دوجفت
عکاسا و فیلمبردارا
گیر کرده پشت دیوارا
رپرترا پشت شیشه
کلاقرمزی وارد میشه ….
***
کلاقرمزی منتظره
صاف سوی سازمان بره
نطقی که آماده داره
از تو جیبش درمیاره
بهش نگاهی میندازه
خیلی به نطقش مینازه
یه نطق انقلابیه
جوهر نطقش آبیه
معاونش نوشتتش
مشاورش زده خطش
خواستن یه نطق خوب باشه
نطق یو.اس.آ کوب باشه
کلاقرمزی گفت که بریم
برای صحبت حاضریم
گفتن اول هتل برین
یک کمی جا به جا بشین
چای بخورین، دوش بگیرین
فردا به سازمان برین
کلاقرمزی گفت که زکی
چی میگن اینا «متّکی»
(این متّکی وزیرشه
مثلاً اردشیرشه!)
چرا میگن دوش بگیریم؟
گربه بشیم موش بگیریم
دوش که گرفتیم اون دفه
پس تعارفش مزخرفه
دوماه یه دفه کافیه
زیادترش علافیه
ما اومدیم اینطرفا
حمله کنیم به آمریکا
انتقام از بوش بگیریم
نیومدیم دوش بگیریم …
گفتن اگه دوش بگیری
بی خطره، نمیمیری!
گفت هُتِلای خارج
با اونهمه مخارج
حمام خوب ندارن
خزینه و جوب ندارن
من اهل دوش نبودم
اینقده مموش نبودم
من اهل وان نبودم
اینهمه مامان نبودم
گفتن بهش نظافته
دوش مایه سلامته
بعد از دوماه نظافت
عوض میشه قیافت
ترگل و ورگل میشی
قابل تحمل میشی
باز میشه رنگت یک کمی
شبیه میشی به خاتمی!
کلاقرمزی گفتش آها
دومتر و نیم پرید هوا
گفت مثِ خاتمی بشم؟
نه که نمیشم، نه که نمیشم!
- من مث سیّد نمیشم.
- چرا نمیشی؟
- کاری که سیّد میکنه،
آدمو فاسد میکنه.
ادا میاد، عور میاد،
با وضع ناجور میاد
عبای توری میپوشه
سفید و بلوری میپوشه
خوشگل میشه، ملوس میشه
درست مثِ عروس میشه
را میره با لوندی
در عین دلپسندی
کبک خرامونه طرف
قدّش چه میزونه طرف
را میره و میجنبونه
شب بود بیابون میخونه!
اونجور که با عشوه میره
خردادیان یاد میگیره
آخ که چه ماهه سیّد
چه روبراهه سیّد
آخ چه قشنگه سیّد
نقره ای رنگه سیّد
میخک نقره ای چیه؟
شومن واقعی کیه؟
سیّد ما شو میذاره
کهنه شده نو میذاره
هشت سالِ اون سر اومده
از در دیگر اومده
دکون تازه شو ببین
شیش تا مغازه شو ببین
نقشه اون جهانیه
مشغول نقشه خوانیه
کارتر خاطرخواهش شده
عاشق اصلاحش شده
هروقت به آمریکا بره
مهمون شخص کارتره
من مث سید نمیشم.
- چرا نمیشی؟
- کاری که سیّد میکنه
بهر فوائد میکنه
فایده آینده داره
نقشه پس از بنده داره.
مصدر کار میخواد بشه
بازم سوار میخواد بشه
سی.آی.اِ با دوز و کلک
خوابوندتش تو آب نمک
آخ که چه نازه سیّد
نیشش چه بازه سیّد
نیشش همیشه بازه
روده ش عجب درازه
نطقای خوب خوب میکنه
عوامو مرعوب میکنه
فلاسفه ریز و درشت
تو جیبشن یا توی مشت
فیلسوفا کشته مرده شن
یکی یکی حلوا خورده شن
دکترا توی حوزه شن
عاشق نطق و روضه شن
خلاصه با سواده
سوادشم زیاده
گفتن درسته احمدی
چه حرفای خوبی زدی
ولی بیا حموم کن
لجبازی رو تموم کن
صابون بزن به دست و پات
شامپو بمال روی موهات
نزدیک و دورت رو بشور
هاله نورت رو بشور
بذار که برّاق بشی
تو خوشکلا طاق بشی
گفت نمیشم گفت نمیرم
چرا باید دوش بگیرم
شامپو و صابون نمیخوام
هتل متل هم نمیام
میخوام برم به اون محل
محل سازمانملل
اونجائی که سالن داره
بلندگو میکروفن داره
میخوام کاغذ درآرم
روی تریبون بذارم
از روش بخونم خط به خط
نسق بگیرم اون وسط
بگم که دنیا مال ماس
ولی تو دست آمریکاس
بگم خانومها، آقایون
جا نخورین از تریبون!
من احمدی نژادم
از سرتون زیادم
کلاه قرمزی چی گفتی؟
حرف زدی مفتی مفتی
خاتمی کم آدمی نیست
آدم چندان کمی نیست
وقتی به آمریکا میره
مقام اون بالا میره
حرف میزنه از فلسفه
حرفاشو بشنو ایندفه
شاید به دردت بخوره
این خاتمی خیلی پره
- پر باشه خالیش میکنم
فلسفه حالیش میکنم
میرم تو سازمانملل
عینهو جاهل محل
میگم کی بود نفس کشید
اومد جلو بعد پس کشید
میگم که این بوش و بلر
بیخودی کردن زر و زر
این شورای امنیته
دست یکی دو دولته
در حالیکه مال همه س
وظایفش یه عالمه س
فقط که مال بوش نیس
آمریکا تنها توش نیس
یا در کدوم حدیثه
که مال اینگیلیسه؟
میگم تو سازمانملل
نمیذارن به ما محل
باید تو هر سالن اون
بدن به ما اذن و امون؛
که یک شهید چال بکنیم
نگاه کنیم حال بکنیم
ما شهدا زیاد داریم
بهشون اعتقاد داریم
چند تا به سازمان میدیم
بهشونم زمان میدیم
باید تو هال و سرسرا
میون سنگ مرمرا
دفن بشن این شهدا
بچه های عزیز ما
شورای امنیت اگه
بخواست ما بعله نگه
بی سازمانش میکنیم
چوب تو فلانش میکنیم
شورا بی شورا میکنیم
محشر کبرا میکنیم
خاتمی بیعرضه
کلاش بی پشم و پرزه
اومده انشا میخونه
توی کلیسا میخونه
آخوند ملاقوزی
مسجد برو یه روزی
تو ظاهراً مسلمونی
جمعه ها قران میخونی
چی شد کلیسائی شدی
نکنه مسیحائی شدی
آخوند ورشیکسته
با کشیشا نشسته
کشیشا بچه بازن
با همدیگه میسازن
کاردینالا اراذلن
همکار اصغر قاتلن
مبادا خام شی سید
بی احترام شی سید
مبادا ضمن فلسفه
یخه تو بگیرن یک دفه
دیدم که از حضرت پاپ
عجب خبرها شده چاپ!
پاپو تو پُررو میکنی
دری وری گو میکنی
پاپو چه به این غلطا
حرف زده از اسلام ما
علیه اسلام عزیز
بیخودی کرده عرّ و تیز
چون تو میری کلیسا
آوانس میدی به عیسا
پاپو هوا ورمیداره
پا رو دم ما میذاره
ما پاپو بدبخت میکنیم
زندگیشو سخت میکنیم
ما پاپو مفلوک میکنیم
زندگیشو پوک میکنیم
ما پاپو دولا میکنیم
با قل هوالا میکنیم
ما پاپو عریون میکنیم
قلوه شو بریون میکنیم
باید لب بالکون بیاد
از همه معذرت بخواد
کلاقرمزی عقلت کجاست
موضوع کاریکاتور جداست
به پاپ نداره ربطی
اون نکشیده خطی
انگاری قاطی کردی
بی احتیاطی کردی
حالا بیا و بپذیر
یک دو دقیقه دوش بگیر
افکارتو تازه بکن
فکرتو اندازه بکن
بهتره دوش نگیرم
حرفی رو گوش نگیرم
عوضی که آب تنی کنم
اورانیوم غنی کنم
این اورانیوم چی چیه؟
غنی شدش دست کیه؟
میخوام ازش خرید کنم
اسرائیلو ناپدید کنم
من از نژاد هیتلرم
دشمن گلدامایرم
میخوام که بمب بسازم
یک جای گم بسازم
میخوام که مین بسازم
تو زیرزمین بسازم
میخوام موشک بسازم
زیر تشک بسازم
بمب ببین چه بمبی
صدا داره گرومبی
پرواز میدم یه موشک
عینهو حاجی لک لک
زمینارو مین میذارم
از اینجا تا چین میذارم
به اسرائیل میگم الو
یواش یواش بیا جلو
میخوام که نابودت کنم
توی هوا دودت کنم
میخوام که بی حالت کنم
توی زمین چالت کنم
لطفاً با من همکاری کن
خودت بیا خودیاری کن
تنهائی زور ندارم
اوضاع جور ندارم
از آمریکا میترسم
از اینگلیس میلرزم
اما توی ژست و پُزم
یهو میبره ترمزم
هوا منو برمیداره
پشت تریبون میذاره
حرف میزنم با خودسری
کلپتره ای، دری وری
میگم که من نفت میارم
بر سر سفره میذارم
وقتی آوردم اسم نفت
همینجوری تا دسته رفت!
رأی زیاد آوردم
با دل شاد آوردم
تقلبم البته!
خشخاش نذار به مته!
کروبی هم خوابیده بود
خواب های خوبی دیده بود
از خواب پرید تنگ غروب
دید شمالش رفته جنوب
دید همه چیز عوض شده
سگ زده کله پز شده
آخ چی بگه واخ چی بگه
حکایتو به کی بگه
کلاقرمزی تموم کن
بیا برو حموم کن
هی داری بازی میکنی
روده درازی میکنی
چونکه میخوای حموم نری
این شاخ و اون شاخ میپری
حرف زیادی میزنی
تو شعر هادی میزنی
اونم که مثل برق و باد
بیت های نو برات میاد
میخواد که پونصدتا بشه
بیشترشم حتا بشه
سوژه زیاد داره طرف
استاد این کاره طرف
میخواد بگه از کاپشنت
از دزدی معاونت
از وبلاگ خالی تو
از طبع جنجالی تو
از خالی بندی کردنت
پشتش لوندی کردنت
……. …..
………..
اما زیادیت میکنه
میگن به آمریکا میری
همش به سیر و سفری
دور از جونت در به دری
اون هفته ای کوبا بودی
بعدش ونزوئلا بودی
فردا نیویورکی میشی
پشمی بودی، کرکی میشی
سوار طیاره میشی
بازم آتیش پاره میشی
تو طیاره آب میخوری
رو صندلیت تاب میخوری
میشینی کنار پنجره
هی میخوری نون و کره
رنگ کلاهت قرمزه
دورت پر از محافظه
***
کلاقرمزی کجا میری
پهلوی آدما میری
هرجا میری بالأخره
هاله ی نور یادت نره
نورو فراموش نکنی
هاله رو خاموش نکنی
به آمپرش اضافه کن
ادیسونو کلافه کن
علمی بکن قضیه رو
حیرون بکن بقیه رو
یه چیزی بگو شیکش کنی
الکترونیکش کنی
بگو چراغ داره سرم
نور میپاشه دور و ورم
بگو سرم فیوز داره
فیوزای نسوز داره
نور بگو از بالا میاد
از عالم اعلی میاد
بگو خداوند کریم
توی سرم کشیده سیم
برده سر سیمو به عرش
کرده ردش از زیر فرش
و امّا اخبار جدید
کلاقرمزی رفت و رسیدرفت نیویورک با هیئتش
صد آفرین به همتش
هواپیما تو باند نشست
آقا کمربندشو بست
گفتن نبندینش حالا
باید می بستین اون بالا
این واسه ی ایمنیه
حالا دیگه بی معنیه
این مال وقت پروازه
ببین مال همه وازه
طرف نگاه کرد به همه
دیگه نگفت یک کلمه
با هوش سرشار خودش
شکر خدا حالیش شدش
باز کردش و گفت یاعلی
پاشد ز روی صندلی
تا پلکون آماده شد
کلاقرمزی پیاده شد
شیش تا بادیگارد از جلو
شیش تا عقب، بدو بدو
چهارتا وزیر چسبیده بش
با هم به حال کشمکش
تو این هیر و ویر یه آخوند
خودش رو اون وسط چپوند
سکیوریتی خیلی زیاد
ردیف ردیف پلیس میاد
چونکه مبادا دشمناش
حسابو صاف کنن باهاش
تفنگی آتیش بکنن
جان. اف. کندیش بکنن
آخه اونم اینجوری بود
یعنی رئیس جمهوری بود
اونم قُرُم قُرُم میکرد
همش اتم اتم میکرد
پس نباید غافل باشن
شریک اون قاتل باشن
سکیوریتی خیلی شدید
طرف میونش ناپدید
پلیسای گردن کلفت
سلام دادن دوجفت دوجفت
عکاسا و فیلمبردارا
گیر کرده پشت دیوارا
رپرترا پشت شیشه
کلاقرمزی وارد میشه ….
***
کلاقرمزی منتظره
صاف سوی سازمان بره
نطقی که آماده داره
از تو جیبش درمیاره
بهش نگاهی میندازه
خیلی به نطقش مینازه
یه نطق انقلابیه
جوهر نطقش آبیه
معاونش نوشتتش
مشاورش زده خطش
خواستن یه نطق خوب باشه
نطق یو.اس.آ کوب باشه
کلاقرمزی گفت که بریم
برای صحبت حاضریم
گفتن اول هتل برین
یک کمی جا به جا بشین
چای بخورین، دوش بگیرین
فردا به سازمان برین
کلاقرمزی گفت که زکی
چی میگن اینا «متّکی»
(این متّکی وزیرشه
مثلاً اردشیرشه!)
چرا میگن دوش بگیریم؟
گربه بشیم موش بگیریم
دوش که گرفتیم اون دفه
پس تعارفش مزخرفه
دوماه یه دفه کافیه
زیادترش علافیه
ما اومدیم اینطرفا
حمله کنیم به آمریکا
انتقام از بوش بگیریم
نیومدیم دوش بگیریم …
گفتن اگه دوش بگیری
بی خطره، نمیمیری!
گفت هُتِلای خارج
با اونهمه مخارج
حمام خوب ندارن
خزینه و جوب ندارن
من اهل دوش نبودم
اینقده مموش نبودم
من اهل وان نبودم
اینهمه مامان نبودم
گفتن بهش نظافته
دوش مایه سلامته
بعد از دوماه نظافت
عوض میشه قیافت
ترگل و ورگل میشی
قابل تحمل میشی
باز میشه رنگت یک کمی
شبیه میشی به خاتمی!
کلاقرمزی گفتش آها
دومتر و نیم پرید هوا
گفت مثِ خاتمی بشم؟
نه که نمیشم، نه که نمیشم!
- من مث سیّد نمیشم.
- چرا نمیشی؟
- کاری که سیّد میکنه،
آدمو فاسد میکنه.
ادا میاد، عور میاد،
با وضع ناجور میاد
عبای توری میپوشه
سفید و بلوری میپوشه
خوشگل میشه، ملوس میشه
درست مثِ عروس میشه
را میره با لوندی
در عین دلپسندی
کبک خرامونه طرف
قدّش چه میزونه طرف
را میره و میجنبونه
شب بود بیابون میخونه!
اونجور که با عشوه میره
خردادیان یاد میگیره
آخ که چه ماهه سیّد
چه روبراهه سیّد
آخ چه قشنگه سیّد
نقره ای رنگه سیّد
میخک نقره ای چیه؟
شومن واقعی کیه؟
سیّد ما شو میذاره
کهنه شده نو میذاره
هشت سالِ اون سر اومده
از در دیگر اومده
دکون تازه شو ببین
شیش تا مغازه شو ببین
نقشه اون جهانیه
مشغول نقشه خوانیه
کارتر خاطرخواهش شده
عاشق اصلاحش شده
هروقت به آمریکا بره
مهمون شخص کارتره
من مث سید نمیشم.
- چرا نمیشی؟
- کاری که سیّد میکنه
بهر فوائد میکنه
فایده آینده داره
نقشه پس از بنده داره.
مصدر کار میخواد بشه
بازم سوار میخواد بشه
سی.آی.اِ با دوز و کلک
خوابوندتش تو آب نمک
آخ که چه نازه سیّد
نیشش چه بازه سیّد
نیشش همیشه بازه
روده ش عجب درازه
نطقای خوب خوب میکنه
عوامو مرعوب میکنه
فلاسفه ریز و درشت
تو جیبشن یا توی مشت
فیلسوفا کشته مرده شن
یکی یکی حلوا خورده شن
دکترا توی حوزه شن
عاشق نطق و روضه شن
خلاصه با سواده
سوادشم زیاده
گفتن درسته احمدی
چه حرفای خوبی زدی
ولی بیا حموم کن
لجبازی رو تموم کن
صابون بزن به دست و پات
شامپو بمال روی موهات
نزدیک و دورت رو بشور
هاله نورت رو بشور
بذار که برّاق بشی
تو خوشکلا طاق بشی
گفت نمیشم گفت نمیرم
چرا باید دوش بگیرم
شامپو و صابون نمیخوام
هتل متل هم نمیام
میخوام برم به اون محل
محل سازمانملل
اونجائی که سالن داره
بلندگو میکروفن داره
میخوام کاغذ درآرم
روی تریبون بذارم
از روش بخونم خط به خط
نسق بگیرم اون وسط
بگم که دنیا مال ماس
ولی تو دست آمریکاس
بگم خانومها، آقایون
جا نخورین از تریبون!
من احمدی نژادم
از سرتون زیادم
کلاه قرمزی چی گفتی؟
حرف زدی مفتی مفتی
خاتمی کم آدمی نیست
آدم چندان کمی نیست
وقتی به آمریکا میره
مقام اون بالا میره
حرف میزنه از فلسفه
حرفاشو بشنو ایندفه
شاید به دردت بخوره
این خاتمی خیلی پره
- پر باشه خالیش میکنم
فلسفه حالیش میکنم
میرم تو سازمانملل
عینهو جاهل محل
میگم کی بود نفس کشید
اومد جلو بعد پس کشید
میگم که این بوش و بلر
بیخودی کردن زر و زر
این شورای امنیته
دست یکی دو دولته
در حالیکه مال همه س
وظایفش یه عالمه س
فقط که مال بوش نیس
آمریکا تنها توش نیس
یا در کدوم حدیثه
که مال اینگیلیسه؟
میگم تو سازمانملل
نمیذارن به ما محل
باید تو هر سالن اون
بدن به ما اذن و امون؛
که یک شهید چال بکنیم
نگاه کنیم حال بکنیم
ما شهدا زیاد داریم
بهشون اعتقاد داریم
چند تا به سازمان میدیم
بهشونم زمان میدیم
باید تو هال و سرسرا
میون سنگ مرمرا
دفن بشن این شهدا
بچه های عزیز ما
شورای امنیت اگه
بخواست ما بعله نگه
بی سازمانش میکنیم
چوب تو فلانش میکنیم
شورا بی شورا میکنیم
محشر کبرا میکنیم
خاتمی بیعرضه
کلاش بی پشم و پرزه
اومده انشا میخونه
توی کلیسا میخونه
آخوند ملاقوزی
مسجد برو یه روزی
تو ظاهراً مسلمونی
جمعه ها قران میخونی
چی شد کلیسائی شدی
نکنه مسیحائی شدی
آخوند ورشیکسته
با کشیشا نشسته
کشیشا بچه بازن
با همدیگه میسازن
کاردینالا اراذلن
همکار اصغر قاتلن
مبادا خام شی سید
بی احترام شی سید
مبادا ضمن فلسفه
یخه تو بگیرن یک دفه
دیدم که از حضرت پاپ
عجب خبرها شده چاپ!
پاپو تو پُررو میکنی
دری وری گو میکنی
پاپو چه به این غلطا
حرف زده از اسلام ما
علیه اسلام عزیز
بیخودی کرده عرّ و تیز
چون تو میری کلیسا
آوانس میدی به عیسا
پاپو هوا ورمیداره
پا رو دم ما میذاره
ما پاپو بدبخت میکنیم
زندگیشو سخت میکنیم
ما پاپو مفلوک میکنیم
زندگیشو پوک میکنیم
ما پاپو دولا میکنیم
با قل هوالا میکنیم
ما پاپو عریون میکنیم
قلوه شو بریون میکنیم
باید لب بالکون بیاد
از همه معذرت بخواد
کلاقرمزی عقلت کجاست
موضوع کاریکاتور جداست
به پاپ نداره ربطی
اون نکشیده خطی
انگاری قاطی کردی
بی احتیاطی کردی
حالا بیا و بپذیر
یک دو دقیقه دوش بگیر
افکارتو تازه بکن
فکرتو اندازه بکن
بهتره دوش نگیرم
حرفی رو گوش نگیرم
عوضی که آب تنی کنم
اورانیوم غنی کنم
این اورانیوم چی چیه؟
غنی شدش دست کیه؟
میخوام ازش خرید کنم
اسرائیلو ناپدید کنم
من از نژاد هیتلرم
دشمن گلدامایرم
میخوام که بمب بسازم
یک جای گم بسازم
میخوام که مین بسازم
تو زیرزمین بسازم
میخوام موشک بسازم
زیر تشک بسازم
بمب ببین چه بمبی
صدا داره گرومبی
پرواز میدم یه موشک
عینهو حاجی لک لک
زمینارو مین میذارم
از اینجا تا چین میذارم
به اسرائیل میگم الو
یواش یواش بیا جلو
میخوام که نابودت کنم
توی هوا دودت کنم
میخوام که بی حالت کنم
توی زمین چالت کنم
لطفاً با من همکاری کن
خودت بیا خودیاری کن
تنهائی زور ندارم
اوضاع جور ندارم
از آمریکا میترسم
از اینگلیس میلرزم
اما توی ژست و پُزم
یهو میبره ترمزم
هوا منو برمیداره
پشت تریبون میذاره
حرف میزنم با خودسری
کلپتره ای، دری وری
میگم که من نفت میارم
بر سر سفره میذارم
وقتی آوردم اسم نفت
همینجوری تا دسته رفت!
رأی زیاد آوردم
با دل شاد آوردم
تقلبم البته!
خشخاش نذار به مته!
کروبی هم خوابیده بود
خواب های خوبی دیده بود
از خواب پرید تنگ غروب
دید شمالش رفته جنوب
دید همه چیز عوض شده
سگ زده کله پز شده
آخ چی بگه واخ چی بگه
حکایتو به کی بگه
کلاقرمزی تموم کن
بیا برو حموم کن
هی داری بازی میکنی
روده درازی میکنی
چونکه میخوای حموم نری
این شاخ و اون شاخ میپری
حرف زیادی میزنی
تو شعر هادی میزنی
اونم که مثل برق و باد
بیت های نو برات میاد
میخواد که پونصدتا بشه
بیشترشم حتا بشه
سوژه زیاد داره طرف
استاد این کاره طرف
میخواد بگه از کاپشنت
از دزدی معاونت
از وبلاگ خالی تو
از طبع جنجالی تو
از خالی بندی کردنت
پشتش لوندی کردنت
……. …..
………..
اما زیادیت میکنه
دستخوش شادیت میکنه
کلاقرمزی فقط بدوناین کلاهی که قرمزه
از خون هر مبارزه
عجالتاً نرو حموم
صابونارو نکن حروم
حموم بری تمیز میشی
تو آینه سورپریز میشی!
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم دی ۱۳۸۸ ساعت 17:24 توسط جیحون
|