انيس خاطر اميدوار من باشي
حافظ
هزار جهد بکردم که يار من باشي
مراد بخش دل بی قرار من باشی
چراغ ديده شب زنده دار من گردي
انيس خاطر اميدوار من باشي
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در ميانه خداوندگار من باشي
از آن عقيق که خونين دلم ز عشوه او
اگر کنم گلهاي غمگسار من باشي
در آن چمن که بتان دست عاشقان گيرند
گرت ز دست برآيد نگار من باشي
شبي به کلبه احزان عاشقان آيي
دمي انيس دل سوگوار من باشي
شود غزاله خورشيد صيد لاغر من
گر آهويي چو تو يک دم شکار من باشي
سه بوسه کز دو لبت کردهاي وظيفه من
اگر ادا نکني قرض دار من باشي
من اين مراد ببينم به خود که نيم شبي
به جاي اشک روان در کنار من باشي
من ار چه حافظ شهرم جوي نميارزم
مگر تو از کرم خويش يار من باشي
+ نوشته شده در دوشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 22:47 توسط جیحون
|