تک بیت هایی از ظفرخان احسن


بی تابی ام بجاست که دوش از هجوم غم

آمد خیال او به دل تنگ و جا نیافت


در حیرتم که دشمنی کفر و دین چراست

از یک چراغ کعبه و بتخانه روشن است


گه پای بند خالم و گه کوچه گرد زلف

یک دم به حال خود نگذارد هوس مرا


ز دوری تو گرفت آن قدر ملال مرا

که جام باده نمی آورد به حال مرا