معشوق شعرهاي كهن گرچه بي وفاست
آرش پور علیزاده
شادي هميشه سهم خودت ، غم غنيمت است
شادي اگر زياد اگر كم غنيمت است
معشوق شعرهاي كهن گرچه بي وفاست
گاهي خبر بگيرد از آدم غنيمت است
اي خنده ات شكوفه ي زيتون رودبار
خرماي چشم هاي تو در بم غنيمت است
چشمان تو غنائم جنگي ست بي گمان
با من كمي بجنگ كه اين هم غنيمت است
گل هاي سرخ ، آفت جان پرنده هاست
در گوشه ي قفس گل مريم غنيمت است
شيرين قصه را به كلاغان نمي دهند
يك چاي تلخ با تو عزيزم غنيمت است
+ نوشته شده در جمعه ششم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 11:25 توسط جیحون
|
بر درخت زنده بی برگی چه غم؟